با نزدیک شدن به آغاز دوران ریاست جمهوری جو بایدن در ایالات متحده، تلاش ها برای احیای برجام همچنان ادامه دارد. به نظر میرسد این تنها دولت روحانی نیست که با رویای مذاکرات مجدد، به فکر خلق حماسه ای سیاسی و اقتصادی از جنس احیای برجام باشد، بلکه شور وشوق طرف اروپایی و آمریکایی هم برای بازگردادن ایران به میز مداکرات فراتر از برجام بخوانید موشکی و منطقهای بسیار قابل تامل است.
شنیدهها حاکیست که جو بایدن به دو عضو ارشد کابینه خود یعنی آنتونی بلینکن و جیک سالیوان ماموریت های ویژه ای داده که تا پایان سال ۱۳۹۹ شمسی طرحی را برای چگونگی بازگشت آمریکا به برجام مهیا کنند. طرحی که یک عنصر مهم آن، امکان مذاکره بر سر توان موشکی ایران باشد.
اگر فرضیهی ما اینگونه باشد که در روزهای و ماههای آینده ، مذاکراتی بین ایران و آمریکا صورت خواهد پذیرفت، پس لازم است تا دولتمردان جمهوری اسلامی، کدام بایستهها را در اولویت قرار دهند؟
به طور حتم ایران باید از دلخوشی مفرط به کشورهای اروپایی انگلیس، آلمان و فرانسه برحذر باشد. آنها از زمان پایان جنگ دوم جهانی و پس از طرح به اصطلاح مارشال ( بازسازی اروپا )، به نوعی وامدار، طرفدار و بدهکار آمریکا بوده و هستند و دلخوش کردن ایران به آنها در منازعات هستهای و احیای برجام، نوعی آب در هاون کوبیدن است.
لازم است تا برای ایران، چند اصل مهم به عنوان مبنای طرح مذاکرات مجدد هستهای و آن هم در چهارچوب توافق برجام، مورد توجه قرار گیرد:
۱- دولت بایدن میبایست خسارتهای ناشی از خروج آسان دولت قبلی آمریکا از برجام را بپردازد.
۲- ایران میبایست این اختیار را از آمریکاییها سلب کند که به راحتی بتوانند همانند دونالد ترامپ با حربهی تعلیق تحریم ها، از معاهده هستهای خارج شده و فشار مضاعفی را بر ایران تحمیل کنند.
۳- به طور قطع مکانیسم ماشه در دوران ترامپ نشان داد که تنها در راستای قلدرمآبی آمریکایی ها و استفاده آنها از اهرم فشار شورای امنیت کاربرد دارد و چنین مکانیسمی یا میبایست برچیده شود و یا اینکه حالتی معقول و دوجانبه به خود بگیرد. هر چند با منش قدرت طلبی آمریکاییها، باقی ماندن مکانیسم ماشه با ساختار فعلی، همان دادن دست برتر به طرف غربی و آمریکایی است.
۴- بایدن و طرفهای غربی امیدوراند که با مذاکرات مجدد، بتوانند از گسترش توان موشکی و منطقهای ایران جلوگیری کنند. به نظرم اگر قرار ما بر مذاکرات مجدد هستهای است، نباید هیچ نوع پیش شرطی برای حال و یا آینده کشور در این دو حوزه مهم و استراتژیک پذیرفته شود.
سخن آخر اینکه هر چند ممکن است که در ماه های آینده، مذاکراتی بین ایران و آمریکا در قالب مباحث هسته ای انجام شود اما به هر حال، تحریمهای آمریکاییها بر علیه ایران نه تنها به صورت کامل برچیده نخواهد شد بلکه با گذشت زمان، حالتی تصاعدی به خود گرفته و روز به روز بر کمّیت و کیفیت آن افزوده خواهد شد. روندی که در سالیان اخیر شاهد آن بودهایم و ما نباید در محاسبات کشور داری خود، امیدوار به گشایشهای سیاسی و اقتصادی غیر عقلانی و احتمالی باشیم. به عنوان مثال، محاسبات دولت محترم در بودجه بندی سال ۱۴۰۰ بر مبنای رفع تحریمها و فروش روزانه دومیلیون و پانصد هزار بشکه نفت در روز، بر مبنای همان خوش بینیهای احتمالی پایه ریزی شده است.
به نظرم غایت آمریکا در کلیت « پرونده ایران»، رسیدن به توافقی جامع برای حل به اصطلاح معضلات و تهدیدات موشکی و منطقهای و تهی سازی استراتژیک ایران از قدرت است. ایران نباید اجازه دهد تا مذاکرات مجدد هستهای، تبدیل به مذاکراتی موازی در حوزههای مهم امنیت ملی آن شود.
۳bleeding