معاون پژوهش و فناوری وزیر علوم گفته است:«برنامهریزیهای اشتباه گذشته سبب شده که امروز بیش از یک و نیم میلیون صندلی در دانشگاهها بدون متقاضی باشد.» خالی بودن این صندلیها مسئلهی کاملاً روشنی است ولی اینکه چرا وزارت علوم، اجازه میدهد هرسال این اتفاق بیفتد؟ روشن نیست.
بیکاری پس از فارغالتحصیلی تعداد بیشماری از دانشجویانی که در سالهای قبل بر روی همان یک و نیم میلیون صندلی نشسته بودند و بلااستفاده بودن مدرک و تخصص آنها، پشت کنکوریهای نسل جدید را وادار میکند که چند سال از عمر خود را تباه نکنند و ترجیح دهند در رشتهی نانوآبداری پذیرش شوند تا آیندهی بهتری در انتظارشان باشد.
بسیاری از دانشجویان رشتهی دامپزشکی که نام پزشک را به یدک میکشند، در بلاتکلیفی به سر میبرند و اساساً شغل ندارند. وضعیت در رشتههای علوم پایه مانند شیمی، زیست، فیزیک، ریاضی و… تأسفبارتر است. کارشناسی و کارشناسی ارشد این رشتهها، اقبالی در بازار کار ندارند. با این اوصاف، آن صندلیهای خالی حاصل بیتدبیری نظام آموزشی کشور است. اگر رشتهای بازار کار ندارد و جزء نیازمندیهای کشور نیست چرا حذف نمیشود و جا برای پذیرش رشتهای مانند پرستاری که نیروی کار آن کم است، فراهم نمیشود؟ ادامه تحصیل در ایران، انگیزهای برای کسب درآمد و جایگاه اجتماعی است.
اگر شرایط کار برای تمام رشتهها فراهم بود، شاید گرایش به سمت رشتههای پزشکی و درآمدزا، تا این اندازه نبود. بدون شک تبعات این برنامهریزیها در نسلهای بعدی بیشتر خود را نشان میدهد درست زمانی که مملکت از وجود نیروهای متخصص در رشتههای مختلف، بیبهره است. مسئولان آموزشی، باید این مشکلات را در پذیرش رشتههای کنکور ۱۴۰۰ مدنظر قرار دهند تا بیش از این صندلیها خالی از دانشجو نباشند.
یک نظر بگذارید